در ۶ اکتبر رئیسجمهورِ مصر ، انور سادات توسط تروریستها بهقتل رسیده بود . آاُمامه این واقعه را با تأسفی دوباره برای سادات بهیاد آورد . همیشه کَلهی تاس انور سادات را دوست داشت و از هر نوع اصولگرایی مذهبی بیزار بود . فکر جهانبینی متعصبانهی این مردم ، توهم خودبرتربینیشان و اعتقاد راسخشان در مقابل دیگران کافی بود تا او را مملو از خشم کند . خشمش تقریباً غیرقابل کنترل بود . اما این هیچ ربطی به آنچه که اکنون با آن درگیر بود نداشت . چند نفس
میدونی جانِ مادر :* من همیشه روز تولدم رو دوست داشتم، از وقتی که یادم میاد و حتما اون قبلترها که یادم نمیاد... این که روز تولد یک نفر دیگه رو هم اندازه خودم دوست داشته باشم از محالات است، مگر این که برایم تولد دوباره باشه...
تولد دو سالگیات مبارک، جگرگوشه :*
شهیدم.
شهیدِ به فرمان زیستن، به فرمان مُردن.
شاهدم، حاضرم، با بالهای مگسی، در مازههای عرشِ تاریکِ نمورم، میخزم، بالا را نگاه میکنم؛ سرابِ شهید نبودن را، رویای رهاییِ پرنده را در فضایی، که بینهایت بودنش را بلد نیستم، و حتماً یلهگیِ بیمرزش مرا میکُشت یا در زمان گُمَم میکرد.
برگِ سبزِ بامعنیام، آویزانِ درختی پیر؛ حسرت به جانِ مرگی بیمعنی، زرد، ارغوانی، خشک و بیخون. حسرت به جانِ بیسروسامانی در آغوشِ بادهای ولگرد. حسرت ب
t.me/GRasad_org/2466
سیف اله ابوترابی سخنگوی سازمان ثبت احوال کشور درباره آمار سید و سادات کل کشور اظهار کرد: بیش از ۶ میلیون نفر از جمعیت ایران را سید و سادات تشکیل میدهند.
او افزود: از مجموع این آمار حدود ۳ میلیون و ۱۳۹ هزار نفر مردانی هستند که اسم آنها با لفظ «سید» و حدود ۲ میلیون و ۶۹۷ هزار نفر نیز زنانی هستند که اسم آنها با لفظ «سیده» یا «سادات» آغاز میشود.
وی با اشاره به تقریبی بودن این آمار گفت: ممکن است جمعیت آماری اعلام شده از تعداد سید و
بیوگرافی ستاره سادات قطبی مجری و همسرش + تصاویر شخصی او را در ادامه مشاهده نمایید.
ستاره سادات قطبی مجری و گوینده تلویزیون را در بیوگرافی کامل و سن و تاریخ تولد و مداحی و شروع مجریگری و ازدواج اول و جدایی و ازدواج با شهرام شکیبا و عکس های شخصی و اینستاگرام این مجری تلویزیون را بخوانید.
ادامه مطلب
دید وبازدید عید و سری زدیم به یکی از سادات محل
از باب خودشیرینی و محکم کردن پیوند میگم:
سید و شیخ شاخه های یه ریشه اند یه جورایی فامیلیم ها!
سید میخنده
داداشم میگم البته زحمتش مال ما شیخاست آقایی ش مال سادات!!
میگه خدارو شکر کنین چارشنبه نیست
رفقا از باب مزاح بهم میگن: سد چارشنبه
با خنده میگم حالا یکی از چهارشنبه هاتونو تعریف میکنین که حساب کار دستمون بیاد؟!
خاطره ای از جوونیاش تعریف کرد
گفتم: میگن هرروزتون نوروز باد، با این حساب ما عوام هر روز
مرغ دلم راهی قم می شوددر حرم امن تو گم می شود
عمه سادات سلام علیکروح عبادات سلام علیک
کوثر نوری به کویر قمیآب حیات دل این مردمی
عمه سادات بگو کیستی؟فاطمه یا زینب ثانیستی؟
از سفر کرب و بلا آمدی؟یا که به دنبال رضا آمدی؟
من چه کنم شعله داغ تو رادرد و غم شاهچراغ تو را
کاش شبی مست حضورم کنیبا خبر از وقت ظهورم کنی
شعر از مرحوم محمدرضا آقاسی
ساعت پنج بعد از ظهر و وسط درس خواندن دلم خواسته بود به سادات زنگ بزنم... هنوز الو? را نگفته بودم که با صدای بلند،از ته دل های های زد زیر گریه و گفت گلی اینجا جات خالیه مامان...من همیشه توی لحظه های حساس زندگیم خنده ام میگیره و این بار هم این طرف خط میخندیدم و سعی میکردم سادات را آروم کنم...بعد پیشنهاد کردم طی هفته ی آینده بیان دیدنم که دلتنگی سادات هم رفع بشه و شاید چند روزی نگهش دارم پیش خودم...بابت اینکه من اینطور با سوز و گداز دلتنگش نشده بودم عذ
عاشقان سینه های پر غوغا،گرچه ساکت و بیصدا هستندقصّۀ عاشقی پراز راز است،از سرو جانِ خود جدا هستندحسّ و حالی عجیب حاکم هست ،عینِ شورو نشانه های بقاآمدن رفتن همرهش دارد، درد و نفرین به حجم فاصله هاچشمه ای صاف و مهربانی تو،اشک عالم به دیدگان داریمـن یقین دارم ای فرشتۀ من ،ماهها حسرتی ،نمی باری؟دوسـت دارد غرورو سختیِ تو ،قُلّه هایِ رفیعِ کوهستاندستِ البرز دست یکرنگیست،می دهد از برای عشقش جانمی کنم جانِ خود به تو تقدیم، تو همه هستی و صفایِ منی
وقتی رسیدم به سن ازدواج برای ترس از گناه به پدرم جهت ازدواج اعلام آمادگی کردم
به علت نداشتن کار درست و حسابی و قومیت خاصی که دارم کسی تمایلی نداشت تا با من ازدواج کنه
بالاخره پس از درست شدن کار و گذر از حداقل 20 خواستگاری ازدواج کردم و حاصل اش دو فرزند پسر و دختر بود که خدا رو شکر همشون رو دوست دارم
شاید روزی بمیرم و این خواسته در دلم حبس بشه ولی یکی از آرزوهام این بود که یا خودم سید باشم یا همسری محجبه و از تبار سادات داشته باشم ...
خودم که سید ن
برابری عرق جهادگران با خون رزمندگان
مصاحبهچند سال پیش بود که نزدیکی های سالگرد شهادت شهید محمد تقی رضوی توفیق پیدا کردم به ملاقات مادرش بروم زنی که از تبار سادات حسینی بود و نسب همسر و فرزندانش نیز به سلسله سادات رضوی می رسد.
چند سال پیش بود که نزدیکی های سالگرد شهادت شهید محمد تقی رضوی توفیق پیدا کردم به ملاقات مادرش بروم زنی که از تبار سادات حسینی بود و نسب همسر و فرزندانش نیز به سلسله سادات رضوی می رسد.
ادامه مطلب
دیروز جلسه کتابخوانی کتب جهادو شهادت بود. نفیسه سادات ناغافل وارد جلسه شد و آمد و کنارم نشست. از بعد حضورش دیگر نمی توانستم تمرکز کنم. او هم در جلسه نبود ... هر دو رفته بودیم به پیاده روی اربعین. ازابتدای سفرقرار بود اگر شد و خدا خواست مسیرپیاده روی را باهم باشیم. من با کاروانی از دانشگاه تهران رفته بودم و نفیسه سادات با تیم پزشکی همین شهرخودمان. ولی با خانواده قول و قرارش این بود که مسیر را با من باشد. من هم ناراضی نبودم. گرچه برنامه اولیه من هم
صدای گوشخراشِ ناقوسِ کلیسا را با گوشهای کورت بشنو! صدای شیههی کلاغهای پیر را با چشمانِ پلیدت ببین! دستانی که به سمتِ پروردگارت برای نابودیِ دیگران دَرهَم گِره کردهای، سَرانجام خرخرهی بیجانِ دیگری را نشانه خواهد رفت. چه چیزی درونِ تاریکی خرخرهی نازکِ تو را نوازش خواهد داد؟ من همان سایهی مرگم که همانندِ بختکی ثقیل، درونِ سیاهی، لاشهی بیجانِ تو را با چشمانی باز، نشانه خواهد رفت. چشمان پلیدت را بیشتر باز کن تا دریابی چگونه ب
میدانستی عزیزِ دل، تو برایم همانی که باید، درست تر اینکه، همان اندازه که باید دوستم داری، مواظبمی و رهایم نمیکنی، تو دقیقا همانی، همان که باید سر روی شانه هایت بگذارم، همانی که باید دستانم را دور گردنت حلقه بزنم، همانی که گونه هایم را نوازش میکنی، همانی که گاه، بی گاه، بر پیشانی ام بوسه می نشانی، تو چقدر خوبی! تو چقدر خوب میفهمی! اصلا میدانم که تو نبات را همینطوری خودخواه و بدجنس پذیرفته ای، خودت میدانی از چه میگویم! تو مرا همینطوری دوست دار
ساعت ۹ صبح همه جلوی در بودیم،
قرار بود که برای زیارت حرم عمهجانِ بینظیر سادات؛ حضرت زینب کبری(سلاما.. علیها)
به زینبیه برویم. میدانستم که زینبیه که ریف دمشق است و ما باید به سمت همان مسیری
که از فرودگاه آمدیم برگردیم.
از شب قبل که وارد دمشق شدیم
فکر میکردم باید بیش از ۷۰ درصد شهر از بین رفته باشد، اما از صبح که به سمت زینبیه
میرفتیم[حداقل از مسیری که ما رفتیم] اینطور نبود. شاید با حساب چشمی میتوان
گفت نزدیک به ۲۰ یا۳۰ درصد از شهر خرا
سفارشهایی برای فرزندانم:
1- اگر چه اکثر مردم پیرو هستند شما سعی کنید پیشرو باشید و هر چه در پیروی از اهلبیت علیهم السلام سعی کنید توفیق پیشرو بودن رابیشتر نصیب خواهید برد.
2- مبارزات بروسلی را دیده ای با تمرینهای سخت بدن خود را قوی کرده آنچنان که در برابر محکم ترین ضربات تحمل دارد .فیلمهای مبارزه جکی جان را هم ببین در اکثر آنها با جاخالی حریف را خسته میکند، خیلی قوی نیست ولی سریع است و آسیب نمیبیند.
جانِ پدر در مبارزه با دشواریهای زندگی سعی
مو به مو قدم قدم
به زلفِ تو قسم قسم
رسیده عشقِ تو به جانِ من
به یاده تو نفس نفس
بریده ام از این قفس
زندان است جهانِ من
عشقت چرا تاوانِ من شد
رفتی غمت پایانِ من شد
از هر گناهی توبه کردم
چشمان تو ایمانِ من شد
تو را چون جانِ خود میدانمت
تو را چون سایه میپندارمت
هر چه تو دوری من صبورم
مرا از غم جدا نمیکنی
مرا یک دم صدا نمیکنی
من که گذشتم از غرورم
قبلِ از تو من عاشق نبودم
تو آمدی با هر نگاه
مرا گرفتارم کنی
این قرارمان نبود
از عشق بیزارم کنی
به یاده تو من
تاسوعا و عاشورای امسال را هم به روال سال قبل تنها هستم...این دو روز دلگیر غمگین را که صدای مسجد نزدیکمان خنج به دلم میزند...
سادات اما دلش به رفتن نبود و تا لحظه ی آخر دل از آماده کردن غذا برای من نمیکند...هر طور بود راضی به رفتنش کردم هرچند انقدر وابسته اش شده ام که ته دل من هم به رفتنش نبود...مادرم زن عجیبیست...نه از آن نوع اعجابی که تمام مادران دارند...عجیب بودنش خاص خودش است و من امشب توی دفترچه ام نوشتم تمام عمرم را به این زن بدهکارم...یک جایی جمله
سفارشهایی برای فرزندانم:
1- جانِ پدر، اگر چه اکثر مردم پیرو هستند شما سعی کنید پیشرو باشید و بدانید هر چه در پیروی از اهلبیت علیهم السلام بیشتر سعی کنید، توفیق پیشرو بودن را بیشتر نصیب خواهید برد.980328
2- مبارزات بروسلی را دیده ای ؟ با تمرینهای سخت بدن خود را قوی کرده آنچنان که در برابر محکم ترین ضربات تحمل دارد .فیلمهای مبارزه جکی جان را هم ببین در اکثر آنها با جاخالی حریف را خسته میکند، خیلی قوی نیست ولی سریع است و کمتر آسیب میبیند.
جا
صبح از خواب پاشدم و طبق معمول ایتا رو باز کردم.
از گروه رفیقام آخرین پیامی که اومده بود این بود: "منم میام"
به خودم گفتم باز این ددری ها یه جا قرار گذاشتن برن خوش بگذرونن. ببینم کجاس منم برم یه کم از این حال و هوای فسردگی پاییز بیام بیرون
پیاما رو رفتم بالا، تا به اولین پیام رسیدم:
"بچه ها! شوهر مرضیه سادات تصادف کرده. براش دعا کنید."
چندتا پیام اومدم پایین تر:
"انا لله و انا الیه راجعون... بچه ها شوهر مرضیه سادات فوت شده. برای تسلی دل خودش و بچه ها
مژده بده، مژده بده، یار پسندید مراسایه او گشتم و او برد به خورشید مرا
جانِ دل و دیده منم، گریه خندیده منمیارِ پسندیده منم، یار پسندید مرا
کعبه منم، قبله منم، سوی من آرید نمازکان صنمِ قبله نما خم شد و بوسید مرا
پرتو دیدار خوشش تافته در دیده منآینه در آینه شد: دیدمش و دید مرا
آینه خورشید شود پیش رخ روشن اوتابِ نظر خواه و ببین کاینه تابید مرا
گوهرِ گم بوده نگر تافته بر فرق فلکگوهریِ خوب نظر آمد و سنجید مرا
نور چو فواره زند بوسه بر این باره زندرشک
چشمانت سادات من بود و بوسه ات تبرکی برای برکت لبهایم
این عید قرارمان باشد یادآوری نرسیدنها...
فصلی که با رسیدنش انگار می رسند
دستان من به دامن "سادات" چشم تان
راستش تو برایم بسان خورشیدی بودی با و من زمینی با 92،935،700 مایل فاصله!
اوضاع رو براه تر از اینها نمی شود
ما و شما و خواب و خیالات چشمتان!
پ.ن۱:
از روزِ عزا گرفته تا عید سعیـد
از حوزه ی قم بگیر تا کاخِ سفیـد
هر گوشه و هر زمان تو را می بوسم
تا کور شود هر آنکه نتواند دید!
پ.ن۲:
شعر و پس
نامهی بسته شده به پای خرگوش تند و تیز | برسد به دستِ جانِ عزیز
آقای جانِ عزیز. این نامه را من مینویسم. دختری که صد و سه سال بعد شما به دنیا آمد ولی همهی سوراخ سنبههای ذهنش، شبیه دنیای ذهنیِ شماست. من یک طرفدار نیستم. یک عاشقِ دو آتیشهی آثار شما و از اینجور اسمهایی که آدمها روی خودشان میگذارند هم نیستم. من، منم. دختری که صد و سه سال بعد شما به دنیا آمد و فهمید صد و سه سال قبلِ او، کسی به دنیا آمد و زندگی کرد و نوشت و ساخت و ساخت و نوشت
آسوان؛ اولین مقصد شاه آواره
شاه پس از خروج از کشور در 26 دی 1357 به مصر رفت و در آسوان مورد استقبال انور سادات دیکتاتور مصر قرار گرفت. در پاییز سال 57، جهان سادات همسر رئیسجمهور مصر در تماس تلفنی با فرح از شاه و همسرش برای سفر به آسوان دعوت کرد و گفت:"فرح بیایید اینجا، ما در انتظارتان هستیم."
علت انتخاب مصر بهعنوان مقصد اول و آخر شاه در دوران آوارگی به تاریخچه روابط خانوادگی پهلویها با خاندان سلطنتی مصر باز میگشت. محمدرضا پهلوی همسری مصری(
دانلود آهنگ قند منی # جانِ منی جان منی جان من
آن منی آن منی آن من # شاه منی لایق سودای من
قند منی لایق دندان من # قند منی…
نور منی باش در این چشم من # چشم من و چشمه حیوان من
گل چو تو را دید به سوسن بگفت # سرو من آمد به گلستان من
قند منی …
ادامه مطلب
بسم الله الرحمن الرحیم
«الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ»
«[همان] کسانى که چون مصیبتى به آنان برسد مىگویند ما از آن خدا هستیم و به سوى او باز مىگردیم» (بقره/156)
درگذشت سخنران و خطیب انقلابی و توانای مجالس مذهبی بانوان، علویه سادات زهرا حسینی لواسانی (خانم عمرانی)، صبیه عالم مجتهد و متکلم شیعه مرحوم حضرت آیت الله سید حسن حسینی لواسانی را به خانواده محترم و همه دوستداران
انگار هواپیمامون سقوط کرده وسط جزیرهای در اقیانوس آرام. زخمی شدیم اما جانِ سالم به در بردیم. نه کسی صدامونو میشنوه نه برای کسی اهمیتی داره که کم کم محو و ناپدید میشیم. ما هم نشستیم به انتظار یک قایق نجات وسط اقیانوس. خوشخیال، منتظر، آرام.
دلداده ی توأم، رؤیای هر شبی…●♪♫عاشـق نمی شـــدم…●♪♫عاشق شدم، ببین!●♪♫رفتی از کنارم امّا، رفتنت پُر از معمّا… حیف…●♪♫گفتمت از عشق و باور، گفتی از نگاهِ آخر! حیــف…●♪♫راحت از این دل مرو، که جانم میرود●♪♫هر کجا روانه شوم، صدایت می زنم…●♪♫جانِ من رها به سوی تو شد ●♪♫نگاهِ من، اسیرِ موی تو شد!●♪♫دل به دریاها بزن…●♪♫از عشق بگو، زیبای من!●♪♫به هر کجا روی، کنار توأم…●♪♫
جانِ جانانم تویی!●♪♫زیبــا تویی..! رؤیا تویــی..
باعرض سلامعناوین کسب شده توسط هنرجویان شهر سده و دژکرد درمسابقات قهرمانی استان فارس که درتاریخ 98/4/20درشهر شیراز برگزار شد:*رده سنی جوانان و امیدو بزرگسال جداول به صورت کامل بسته شده بود.*همه ی هنرجویان با عملکرد مثبت و عالی، سالن مسابقه را ترک کردند.مائده خردمند/فاطمه همت/سارا شریفی/سدهنازنین رقیه شرفی/المیرا نگهداری/زهرا احمدی(رده سنی بزرگسال)یکتا احمدی/فاطمه نظری/آیناز جوکار/زهراخواجه/فاطمه رئیسی/شیدا محمودی/زهراسادات شرفی/فاطمه سادات
آه از چرنوبیل، آخ از چرنوبیل، وای از چرنوبیل...توی سه روز گذشته، (دو تا دو قسمت و یه روز هم قسمت آخر) سریال چرنوبیل رو دیدیم. سریالی که به غایت نفسگیر و تلخ و آزاردهنده بود؛ و به شدت با روح و روانِ من بازی کرد.از نگاه فنی و سینمایی، به نظرم سریال اونقدر که مورد توجه قرار گرفت، لایق نبود. دو قسمت اول به شدت خوب و دو قسمت دوم به شدت ضعیف بودند. قسمت پایانی هم صرفاً بستری بود برای تحقیرِ شوروی و شیوه حکومتداریِ روسی. نمیشه منکر شبیهسازی فوقالعاد
دانلود اهنگ زیبا تویی رویا تویی قسم به جان من قسم نرو (رضا بهرام) کیفیت 320
دانلود اهنگ زیبا تویی رویا تویی
دانلود اهنگ زیبا تویی رویا تویی
Untitled 2 1 دانلود آهنگ رضا بهرام از عشق بگو جانِ جانانم تویی!○♪♫ زیبــا تویی..! رؤیا تویــی..!○♪♫ قسم، به جانِ من قسم! نـــرو…○♪♫ چشمــانش، ...جان جانانم تویی ، زیبا تویی رویا تویی !! ♫♪♭. قسم به جان من ، قسم نرو… UpMusicTag دانلود آهنگ رضا بهرام از عشق بگو. چشمانم دار و ندارم بود. ♫♪♭. دار و ندارم کو؟ دل به
تو را دارم ای گل، جهان با من است.تو تا با منی، جانِ جان با من است.کنار تو هر لحظه گویم به خویشکه خوشبختیِ بیکران با من است.
"فریدون مشیری"
پ.ن1:
جان و جهان خواند مرا آن صنم
تا بزیم جان و جهان من است
"سنایی"
پ.ن2:
بیا نگارا
بیا در آغوش من
"هوشنگ ابتهاج"
دیگر حوصله ام با من همکاری نمیکند، میدانم خسته است، به استراحت نیاز دارد، اما اکنون، در این سن، نه، اصلا حوصله ی عزیزم، همکاری لازم را با اینجانب به عمل آور، پس از مرگم به اندازه ی کافی وقت برای نبودنت هست.تو با این کم کاری ات به زندگی ام، به خودم ضربه میزنی، نزن جانِ من، نزن
خِنِه کَتِه ولی ؛ صاب خِنِه کوءهلته لتکا ؛ دیگر بی سِکه سوءهمله یِ دل ؛ مه دل ؛ مشت غمیرهجانِ پِر و ؛ مارِسّه ِ دل کَهوءه
ترجمه: خانه هست، اما صاحبخانه کجاست؟
باغ و باغچه دیگر صفا ندارد
دل روستا و دل من غمگین هستند
دلم برای پدر و مادرم تنگ است
خرید کتاب
روزکی چند در جهان بودم
بر سرِ خاک باد پیمودم
ساعتی لطف و لحظهای در قهر
جانِ پاکیزه را بیالودم
باخرد را به طبع، کردم هَجو
بیخرد را به طمع بستودم
آتشی برافروختم از دل
و آبِ دیده ازو بیالودم
با هواهای حرص شیطانی
ساعتی شادمان بنغودم
آخرالعمر چون سرآمد کار
رفتم تخم کِشته بدرودم
گوهرم باز شد به گوهر خویش
من از این خستگی بیالودم
کس نداند که من کجا رفتم
خود ندانم که من کجا بودم
دل گرچه درین بادیه بسیار شتافت
یکموی
حدیث جابری:
چند خطی از خاطرات ناگفته ی جمیله....
تیک تاک ... تیک تاک... صدای ضربان قلبم با صدای گذر سنگینِ زمان باهم در می آمیزد تا لحظاتِ پر از استرس زندگی ام را رقم بزند.
باصدای در از جا می پرم....
+جمیله جان... عزیزِمادر... چقدر ماه شدی... ماشاءالله لا حول ولا قوه الا بالله... جانِ مادر! چادرت رو سر کن مهمونا منتظرن.
ادامه مطلب
نمیدونم تا وقتی که زنده هستیم و حافظه یاری میکنه قرارهست چند مترادف دیگه برای این ترکیب نحسِ «خطای انسانی» توی ذهنمون نقش ببنده!
خبرِ ناوچه کنارک رو میخونم و ذهنم قفل میشه.
+راستی از جعبه سیاه پرواز اکراین چه خبر؟
++برای اینان ارزان تر و بی ارزش تر از جانِ آدمی هم هست؟
" بس که جفا ز خار و گل/ دید دلِ رمیده ام/ همچو نسیم ازین چمن/ پای برون کشیده ام/ شمع طرب ز بخت ما/ آتش خانه سوز شد/ گشت بلای جان/ عشقِ به جان خریده ام!/ .../ تا تو مراد من دهی/ کشته مرا فراقِ تو/ تا تو به داد من رسی/ من به خدا رسیده ام!/ چون به بهار سر کند/ لاله ز خاک من برون/ ای گل تازه یاد کن/ از دل ِ داغ دیده ام/ یا ز ره وفا بیا/ یا ز دل رهی برو/ سوخت در انتظار تو/ جانِ به لب رسیده ام ..."
.
.
پ.ن: رمضان رفت و دستم خالی و دل پر از اندوه و حسرت. چون مادر طفل مرده ای ... و
" بس که جفا ز خار و گل/ دید دلِ رمیده ام/ همچو نسیم ازین چمن/ پای برون کشیده ام/ شمع طرب ز بخت ما/ آتش خانه سوز شد/ گشت بلای جان من/ عشقِ به جان خریده ام!/ .../ تا تو مراد من دهی/ کشته مرا فراقِ تو/ تا تو به داد من رسی/ من به خدا رسیده ام!/ چون به بهار سر کند/ لاله ز خاک من برون/ ای گل تازه یاد کن/ از دل ِ داغ دیده ام/ یا ز ره وفا بیا/ یا ز دل رهی برو/ سوخت در انتظار تو/ جانِ به لب رسیده ام ..."
.
.
پ.ن: رمضان رفت و دستم خالی و دل پر از اندوه و حسرت. چون طفل مادر مرده ای ..
دانلود اهنگ تو را چون جان خود میدانمت
مو به مو؛ قدم قدم…●♪♫به زلفِ تو؛ قسم قسم●♪♫رسیده عشقِ تو؛ به جانِ من…●♪♫به یادِ تو؛ نفس نفس…●♪♫بریده ام؛ از این قفس…●♪♫زندان است؛ جهانِ من●♪♫عشقت؛ چرا تاوانِ من شد؟●♪♫رفتی… غمت؛ پایانِ من شد…●♪♫از هر گناهی؛ توبه کردم…●♪♫چشمانِ تو؛ ایمانِ من شد…●♪♫تو را چون جانِ خود، میدانمت●♪♫تو را چون سایه؛ می پندارمت! هر چه تو دوری؛ من صبورم…●♪♫مرا از غم، جدا نمی کنی…●♪♫مرا یک دم؛ صدا ن
به نام خدا
نام:سید احمدرضا
نام خانوادگی : بارون زاده موردراز
(سادات امام زاده مختار و از نوادگان امام سجاد)
تحصیلات : در حال تحصیل در مقطع لیسانس
رشته:معماری
مکان: ایران .کهگیلویهوبویراحمد .یاسوج .روستاری موردراز علیا
شھید مدافع حرم حسین هریری
ولادت: 1368/08/03
شھادت: 1395/08/22
مزار:مشھد - بھشت رضا(ع) بلوک 15
خاطره ای از همسر شهید که از "سادات" هستند:
ایشون قبل از ازدواج هم یک بار دیگه به سوریه اعزام شده بودند و به مدت سه ماه افتخار نوکری بی بی جان را داشتند.
بعد از گذشت مدتی از برگشت ایشون، با یکی از دوستانشون دیدار داشتند.
شهید میگفتند:
من از ایشون که سید بودند خواستم دعا کنند تا دوباره برای دفاع از حرم عمه جان سادات اعزام شوم
دوست ایشان در جواب گفتند بودند:
دعا نمیکن
خدایا بابت این روزا ازت ممنونم و خیلییییی دوستت دارم
اینکه مامان گذاشت شب یلدا بعد از سرکار برم خونه ی حورا اینا و شب یلدا باهم باشیم و شب هم خونه شون بمونم و باهم کلیییی بهمون خوش بگذره و صبح باهم بیدار شیم و باهم بدویم و بریم سرکار و تا پنج عصر بازم باهم باشیم
خدایا ازت ممنونم
ماشاالله لاقوه الا باالله العلی العظیم
چشم نخوره دوستی مون
خدایا ازت ممنونم
اشکالی نداره اگر امروز به آزمون تعیین سطح زبان نرسیدیم
عوضش تو هوامونو داری
ازت ممنونم
بسمالله الرحمن الرحیم
یافارس الحجاز ادرکنی الساعه العجل
در کتاب سپیده دم ظهور ۳
دو حدیث از کتابهای بحارالانوار و غیبت نعمانی نقل شده است
حدیث اول صفحه ۱۶
ابان بن تغلب گوید
((شنیدم حضرت صادق علیهالسلام میگوید:«هرگاه پرچم حق آشکار شد ،مردم مشرق و مغرب آن را لعنت میکنند.آیا میدانی چرا؟
گفتم :خیر.
فرمود:به جهت مسائلی که از جانب اهل بیتش پیش از قیامش بر مردم وارد شده است ))
بحارالانوار ج۵۲ص۳۶۳
غیبت نعمانی ص۲۹۹
حدیث دوم صفحه ۱۷
منصور بن حازم گوی
در این دنیا که همه سگ دو می زنند تا چیزی بشوند، تو دنبال "هیچ" شدن باش. فانی محض شو. فرض کن مرگ حالا آمده است و تو آرام آرام هرچه داشته داده ای و تمام. نه بسته دل به هیچ کس، نه بسته جان به هیچ جا. رها باید شد ازین همه کثرت، رها. مثل آنکه می گفت، "در عدم افکندم آخر خویش را/ وا رهاندم جانِ پر تشویش را". نیّت کن که می خواهم در بین این همه هیچ نخواهم، به هیچ چیز نرسم، هیچ آرزویی، هیچ گفت و گویی، مطلقاً هیچ باشم. آنچه گفته اند و فرض است را انجام دهم و تمام. ت
یک عصر اردیبهشتی هم هست که غمگین نیستم. و گلبهی ام لابد. یوگنی گرینکو "جانِ مریم" مینوازد و من زیر این پنجره و روی این کاناپه به شست پاهام نگاه میکنم و فکر میکنم که کاش میشد این هوا، این رنگِ نور و این نسیم لطیف را برای کل سال نگه دارم. میترسم که این روزها تمام شوند و من خوب نفس نکشیده باشمشان. در واقع هیچکجای زندگیم به چنین چیزی فکر نکرده بودم! شاید چون انقدر بهش نیاز نداشتم. چشمهام طور دیگری میبینند. مردّدم که این حال "داغی"ست یا "
دانلود ریمیکس رضا بهرام مو به مو
سوپرایز بزرگ جوان ریمیکس ، دانلود ریمیکس رضا بهرام بنام مو به مو با متن و دو کیفیت عالی
Remix : Dj Dynatonic
Download New Remix Reza Bahram Moo Be Moo With Text And Direct Links 320 & 128 In Javan Remix
جدیدترین ریمیکس رضا بهرام عزیز را می توانید هم اکنون از جوان ریمیکس دانلود نمایید.
این ریمیکس توسط دایناتونیک منتشر شده است.
ریمیکس به آهنگ مو به مو رضا بهرام تعلق دارد.
امیدوارم از ریمیکس لذت ببرید.
در صورت بروز هرگونه مشکل با ما در ارتباط باشید.
متن آهنگ م
سلام
عیدِ نوروزت مبارک
جشنِ باستانیِ بهار بر تو میمون و خجسته باد
چطوری گلِ همیشه بهار
باری اگر از احوالِ ما بپرسی حالمان خوب است جز دوری تو
دیروز مطلبی برایت نوشتم و عید را شادباش گفتم، ولی نفرستادم
بهتر که نفرستادم
کلماتم گویای حالِ خرابم بودند و خواندنش مُصَفّای جانِ نازنینت نبود
بهتر که نفرستادم
حال، بعد از طلوع و غروب خورشید در سال جدید تبریک مرا پذیرا باش
روز عید غدیر یکی از بهترین روز ها برای شیعیان محسوب میشود که در این روز به دیدن سید های فامیل و اطراف خود میروند.اما اگر شما سید هستید بهتر است نکاتی را رعایت کنید که بتوانید به بهترین شکل ممکن این روز را بگذرانید.
حکم دیدن سید ها در روز عید غدیر چیست ؟
شاید برای شما هم جالب باشد که چرا در این روز به سید ها بهای بیشتری داده میشود و دلیل این موضوع را بدانید که ما در ادامه براینان توضیح خواهیم داد .جالب اینجاست که در منابع مرتبطی که جستجو شده است د
فردا دفاع پروپوزال دارم و هنوز ننشستم یک دور از روش بخونم بلکه فردا آبروریزی نکنم...بعد از سیزده ساعت درس خوندن هندزفری زدم توی گوشم،بابا کرم و منصور و شماعی زاده پلی میکنم و فارغ از این دنیا میرقصم و همزمان سبیل های قدر دسته ی دوچرخه ام رو بند میندازم تا فردا کسی وحشت نکنه از دیدنم...بعضی وقتها با خودم فکر میکنم چه جونی دارم واقعا!...مثل وقتهایی که با تنش از تخت بیرون میام و میرم سمت دستشویی و مادرم میپرسه بازم خوابت نبرد و من جواب میدم نه عشقم،
چند خطی از خاطرات ناگفته ی جمیله....
تیک تاک ... تیک تاک... صدای ضربان قلبم با صدای گذر سنگینِ زمان باهم در می آمیزد تا لحظاتِ پر از استرس زندگی ام را رقم بزند.
باصدای در از جا می پرم....+جمیله جان... جانِ دلم! چادرت رو سر کن مهمونا منتظرن. _ااااام... چششششم مامان.+سفید بخت بشی گل دخترم چادرم را که تحفه ای باارزش از سفر اربعینت بود، سر میکنم و آرام و باوقار باذکرِ زیرلبِ یازهرا"سلام الله علیها " به دنبال مادر راه می افتم... .
ادامه مطلب
باز هم بوی حرم هوی مسیحا شده استو هوایت به دم و بازدمم جا شده است
هر زمانی که به تو عرض ارادت کردمدیدم از روی ادب پیکر من پا شده است
اول صبح ، سلامی به ضریحت دادمزندگی کردنِ امروز ، چه زیبا شده است
رحم کن بر مَنِ جا مانده و دور افتادهکه ز داغ حرمت قامت من تا شده است
کاش یک روز بیاید که ببینم آقاجانِ من پیشکش زینب کبری شده است
السَّلامُ عَلَیکِ یَا زِینَب الکُبری ..
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا ..
التماس دعا ..❤️روزتون امام رضایی❤️
مطالب بی
+سوال مطرح شده در تاریخ 04 فروردین سال 98 ساعت 14:20 توسط ریحانه سادات:
جناب احسانی سلام، بی مقدمه برم سر اصل مطلب ویژوال استودیو 2015 نصب کردم، وقتی می خوام مقداری رو از فرمی به فرم دیگه ای بفرستم اجازه اینکار رو نمیده؟ چیکارش کنم؟
-پاسخ 1 کارشناس: باعرض سلام تقاضا دارم سوال خود را بصورت شفاف تری بیان بفرمایید تا نسبت به ارجاع پاسخ دقت بیشتری داده بشود.
+سوال مطرخ شده در تاریخ 01 اردیبهشت سال 98 ساعت 02:17 توسط ریحانه سادات:
-سلام واقعا ببخشید ایملیتون ر
+سوال مطرح شده در تاریخ 04 فروردین سال 98 ساعت 14:20 توسط ریحانه سادات:
جناب احسانی سلام، بی مقدمه برم سر اصل مطلب ویژوال استودیو 2015 نصب کردم، وقتی می خوام مقداری رو از فرمی به فرم دیگه ای بفرستم اجازه اینکار رو نمیده؟ چیکارش کنم؟
-پاسخ 1 کارشناس: باعرض سلام تقاضا دارم سوال خود را بصورت شفاف تری بیان بفرمایید تا نسبت به ارجاع پاسخ دقت بیشتری داده بشود.
+سوال مطرخ شده در تاریخ 01 اردیبهشت سال 98 ساعت 02:17 توسط ریحانه سادات:
-سلام واقعا ببخشید ایملیتون ر
بسم الله الرحمن الرحیم
«الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِیبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ»
«[همان] کسانى که چون مصیبتى به آنان برسد مىگویند ما از آن خدا هستیم و به سوى او باز مىگردیم» (بقره/156)
درگذشت سخنران و خطیب انقلابی و توانای مجالس مذهبی بانوان، علویه سادات زهرا حسینی لواسانی (خانم عمرانی)، صبیه عالم مجتهد و متکلم شیعه مرحوم حضرت آیت الله سید حسن حسینی لواسانی (رحمهاللهعلیه) را به خانواده محت
خیلی بیمعرفتی.
فدات شه ... (جای اسمته)
جانِ ....
جونِ ....
این حرفا خیلی راحت جاشونو با خفه شو ، خیلی کثیفی و دیوونم کردی و .... عوض کردن.
تو چجوری اون همه خاطره بازی رو ندید گرفتی چجوری چجوری
یکی بیاد برای من اینو توضیح بده .
به گوش و چشمم ایمان ندارم دیگه. اون همه مثلا عشق و دوست داشتن با چهارتا دعوای معمولی پاک شدن.
چقد بی معرفتی
همون بهتر که رفتی
اون همه وقت مریض و خیانتکار نبودم همین چند وقته این دوتا بهم اضافه شد.
خیلی بی معرفتی
خیلی خوب بلدی
خواستم بگویمت سادات خانم، لطفا روی توحید در قلبت کار کن. خدا را، با تمام هستیات بخواه و قبل از این که وارد این مرحلهی حساس از زندگیات بشوی، بخواه چشم و گوش و عقلت را آن جور که لازم است و خوب میداند روشن و بیدار کند. زن سکاندار عاطفهی کل جهان است. سکاندارهای ورزیده، کشتی را اگر وسط طوفان باشد هم هدایت میکنند. این ورزیدگی را از قادر مطلق و حافظ و بصیر مطلق بخواه.
صلی الله علیک یا بن الحسن المجتبی … می رسد ازتـَهِ گودالْ صدا واویلا عـمّه کشـتند عمو جانِ مرا واویلا جایِ من نیست در این خیمه خداحافظِ تو نیزه از کِـتف رسیده به کـجا واویلا شب پنجم محرم در لحظه باید وظیفه را شناخت ، از هیچ چیز نترسید و به آن عمل کرد … …
نوشته درس شب پنجم محرم اولین بار در شهید محمد مهدی لطفی نیاسر. پدیدار شد.
دانلود سریال مانکن 1 تا 10
به زودی لینک ها گذاشته میشود با عرض پوزش که لینک ها کار نمیکند.
دانلود سریال مانکن قسمت 1
دانلود سریال مانکن قسمت 2
دانلود سریال مانکن قسمت 3
دانلود سریال مانکن قسمت 4
دانلود سریال مانکن قسمت 5
دانلود سریال مانکن قسمت 6
دانلود سریال مانکن قسمت 7
دانلود سریال مانکن قسمت 8
دانلود سریال مانکن قسمت 9
دانلود سریال مانکن قسمت 10
دانلود سریال مانکن قسمت 11
آمدم غر بزنم به جانِ تابستان، اما دیدم چه فایده دارد؟ نالیدن من که این روزهای طولانی داغِ بیحوصله را خلاصه نمیکند. با ارادت به همهٔ میوههای رنگینش، چه میشد اگر ذرهای از دلبرانگی هوای پاییز را هم با خود داشت...؟ ابری، سایهٔ خنکی، نم بارانی؟ آخ پاییز، پاییز برگریز... کاش کسی مرا همین لحظه، به یک نقطهٔ خنک و خوش آب و هوای کشور میرساند؛ شرایط سفر اگر مهیا بود. نیست اما. باید گذاشت این تابستان هم، با همهٔ سنگینی و پر زوریاش، از بینفس
با سادات حرف میزدم، میگفتم هنوز برای زندگی دلیلی ندارم، اما هنوز زندهام. این روزها نیاز به نوشتن را با نیاز به نوشتن خاموش میکنم. گفت چرا دلیل؟ عاشق شو، صوفی شو، آن وقت دلیل نمیخواهی. گفتم همین حالا هم نمیخواهم: از غذاهایی لذت میبرم، خسته میشوم و میخوابم، کسانی را دوست دارم، موسیقی گوش میدهم، امیدوارم. اینها همه هست اما هنوز هم جای دلیل خالی است. عاشق شدن هم کافی نخواهد بود. گفت خب تجربه کن. گفت از خودت فرصت این تجربه را نگیر.
ای سرزمین! کدام فرزندها، در کدام نسل، تو را آزاد، آباد و سربلند، با چشمانِ باور خود خواهند دید؟
ای مادرِ ما، ایران! جانِ زخمیِ تو، در کدام روزِ هفته التیام خواهد پذیرفت؟
چشمان ما به راهِ عافیت تو سفید شد؛ ای ما نثار عافیتِ تو
| محمود دولت آبادی |
با سادات حرف میزدم، میگفتم هنوز برای زندگی دلیلی ندارم، اما هنوز زندهام. این روزها نیاز به نوشتن را با نیاز به نوشتن خاموش میکنم. گفت چرا دلیل؟ عاشق شو، صوفی شو، آن وقت دلیل نمیخواهی. گفتم همین حالا هم نمیخواهم: از غذاهایی لذت میبرم، خسته میشوم و میخوابم، کسانی را دوست دارم، موسیقی گوش میدهم، امیدوارم. اینها همه هست اما هنوز هم جای دلیل خالی است. عاشق شدن هم کافی نخواهد بود. گفت خب تجربه کن. گفت از خودت فرصت این تجربه را نگیر.
سلام مامان!
امروز سر کلاس داشتم چند تا از نامه هایی که برای خواهرت هدی نوشته بودم را میخواندم، بچه ها صدایشان در آمده بود و مدافعان حقوق تو شده بودند که چرا برای تو نامه ننوشته ام و چرا بین بچه هایم تبعیض قائل میشوم!
گفتم برای زینب هم نوشته ام. گفتند حتما نوشته اید: مراقب خواهرت هدا باش! نکند صدایش را در بیاوری مگر نه میکشمت :)))
جانِ مادر! راستش عذاب وجدان گرفتم. آمدم بنویسم هیچ هم اینطور نیست. خیلی هم دوستت دارم. فقط نمیدانم چرا نوشتن برای هدی
دل ها شده دوباره پریشانِ مادرتآقا بیا به مجلسِ ما جانِ مادرتروزی فاطمیه ی ما را زیاد کندست شماست سفره ی احسان مادرتدر فاطمیه بیعت خود تازه می کنیمتا که شویم باز مسلمان مادرتتصدیق می کنیم که تطهیرمان کنیشاید شویم سائل و مهمان مادرتوقتی برای آمدنت کم گذاشتیمگشتیم شیعیانِ پشیمان مادرتاِی مردِ انتقام کتک خورده ها ببینافتاده ایست پشتِ در خانه مادرتآبادتر شدند حرم های اهل بیتغیر از مزار خاکیِ پنهان مادرتجواد حیدری
مثلا من بگویم:
منع خویش از گریه و زاری نمی آید ز من
طفل اشکم خویشتن داری نمی آید ز من
یا بگویم:
مشعلی در دست بادم حال و روزم خوب نیست
در دل آتشفشان هم این چنین آشوب نیست
و تو بگویی:
هان مشو نومید چون واقف نیی از سر غیب
باشد اندر پرده بازی های پنهان غم مخور
یا چه می دانم مثلا بگویی:
رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند...
و من روشن شوم، لبخند شوم، جوانه امید در دلم شکوفه بدهد!
* لاهوتی.
رهی، انسیه سادات هاشمی، حافظ
باسلام.مسابقه سبکی کیوکوشن ماتسویی درروزجمعه مورخه یک شهریور درتهران باحضور 25 استان برگزارشد،تیم اعزامی ازاستان فارس 6 نفر بودندکه موفق به:مقام اول:یکتا. ناظمی_نونهالمقام سوم:پریامحمدی_خردسالانمقام سوم:نرحس منصوری_جوانانراکسب کنند.درپایان از سرکارخانم زهره سادات رضوی بخاطر قضاوت دراین مسابقه تشکرکرده وارزوی پیشرفت وموفقیت برای ایشان رادارم.
یک جرعهی می مملکتِ چین ارزد
جز بادهی لعل نیست در روی زمین
تلخی که هزار جانِ شیرین ارزد
خیام
#کانال_آوای_شبانه_پارسا
#اخبار_روز_ایران_و_جهان
-tumblrhttps://avayeshabane.tumblr.com
آخرین خبرها و اتفاقات روز در وب سایت:
websitehttp://aparssa.wordpress.com
منبع خبری کانال:
#BBC_News
مشاهده مطلب در کانال
شرح حال و شهادت امام زاده عبدالله (ع)کدکن
نویسنده : حسین زاده
تاریخ:پنجشنبه 1 مرداد 1394-12:06 ق.ظ
امام زاده عبد الله (ع) با عده ای از بستگانش رو به سوی خراسان نمود.در جایی به نام ساوج بلاغ(ساوج بلاخ) جنگی سخت در گرفت که عده ای شهید شدند.امام زاده عبد الله (ع) با هماهنگی دیگر امام زادگان شبانه از آن سرزمین عزیمت کردند. از شهری به شهری از دیاری به دیاری مدتی مخفی بودند.سپس به شهر جنداب (آب جهنده،گنداب، گندو ، شهر کهنه بلهرات کنونی) بین کدکن و نیشابور ف
تعداد قسمت های سریال تلخ و شیرین ، اخر قسمت سریال ترکی تلخ و شیرین کی هست ، تلخ و شیرین چند فصل است ، اخر سریال ترکی تلخ و شیرین چی میشه ، سریال تلخ و شیرین چند قسمت است
سریال ترکی تلخ و شیرین چند قسمت است
حیات و مراد در سریال تلخ و شیرین و داستان قسمت آخر سریال تلخ و شیرین سریال تلخ و شیرین سریل ترکی با نام Hayat Bazen محصول شال 2016 ترکیه است ...دانلود قسمت آخر سریال ترکی تلخ و شیرین با دوبله فارسی
ادامه مطلب
هوالرئوف الرحسم
امروز از صبح ذهنم مشغول یه چیزه.
این فرد نه معصوم بود نه سادات. به فرمایش خودش، به کردار خودش؛ یک سرباز مخلص بود، این بود.
امام زمان جانم؛ به قربانش؛ چه کسی هست؟
الهمممممممم عجللللللللل لولیک الفرججججججج
از اواخر بهمن ۹۷ شروع کردم به دیدن سریال فرندز،و تاالان تا قسمت ۲ فصل نهم دیدمش.
منو اونجوری نمیخندونه، ولی خب واقعا حال خوب کنه...معمولا قبله خواب دو قسمت ازش میبینم و خیلی حال میده،ازالان قصه تموم شدنشو دارم میگیرم...
تا اینجا با این دو قسمت واقعا خندیدم:قسمت ۲ فصل نهم(اون قضیه مشت زدن راس به جویی و ...)
اگه اشتباه نگم قسمت ۱۷ فصل پنجم(اون قضیه که جویی از پشته پنجره خونه مانیکا یه دختررو تو ساختمون راس میبینه و .....)
دانلود سریال مانکن 1 تا 26
دانلود سریال مانکن قسمت 1
دانلود سریال مانکن قسمت 2
دانلود سریال مانکن قسمت 3
دانلود سریال مانکن قسمت 4
دانلود سریال مانکن قسمت 5
دانلود سریال مانکن قسمت 6
دانلود سریال مانکن قسمت 7
دانلود سریال مانکن قسمت 8
دانلود سریال مانکن قسمت 9
دانلود سریال مانکن قسمت 10
دانلود سریال مانکن قسمت 11
دانلود سریال مانکن قسمت 12
دانلود سریال مانکن قسمت 13
دانلود سریال مانکن قسمت 14
دانلود سریال مانکن قسمت 15
دانلود سریال مانکن قسمت 16
دانلود
نور، در پرده ماند و شب آمدجانِ دل مردگان به لب آمدبرسانید بر سرای امام
عبدِ عاصی و بی ادب آمدجلو افتاده پیش مولایشهر که در معصیت، عقب آمدکی شود تا جهان نظاره کنددلبری فاطمی نسب آمدبندگان سفره ی کرم پهن استماهِ پر برکت رجب آمدیا مَن أرجُوه... یا علی مددیسائلی مرتضی طلب آمدتا دم یاعلی به لب گفتمبر لبم مزه ی عنب آمدمرغ دل را نجف فرستادممِس فرستادم و ذَهَب آمداز علی خیر را طلب کردمبرترین فعل مستحب آمددلِ من رفت کربلایِ حسینرحمت مستدام رب آمدماد
برنامه سفر به بهشت اندیشه ها برنامه ای در مورد حضرت مولانا است که شبکه چهار سیما تولید کرد در این برنامه که در شهر قونیه ترکیه و شهر خوی ضبط شده است کارشناسان و اساتید ادبیات درباره مولانا، افکار و اندیشه های او صحبت می کنند.
قسمت اول
قسمت دوم
قسمت سوم
قسمت چهارم
قسمت پنجم
قسمت ششم
قسمت هفتم
قسمت هشتم
قسمت نهم
همین که نامِ بلندت به هر زبان افتاد
چه شور و وِلوِله ای در دل جهان افتاد
برایِ ذکرِ مصیبت دلم گرفت آتش
و سیلِ گریه و ماتم به عمقِ جان افتاد
به وقتِ غارت و حمله چه بر سرت آمد؟
که شمر خسته شد و خولی از توان افتاد!
به روی نیزه و در جمع این حرامی ها
متن آهنگ جان جانان مرتضی اشرفی
ببین چه راحت شدی قرارم… تورو به من داد خدای عالمتو جانِ جانان قسم به چشماتنباشی بدجور مریض حالمیه دل که بیشتر آخه ندارماونم تمامش فدای یارمماجرا اینه که دلم گیره نفسـممیره واسه یارماولین باره دل بیمارهمنو دریاب که تورو دوست دارم
ادامه مطلب
چه گریه دار گذر کرد از خیابان ها
کسی که بود حواسش به ما پریشان ها
چه کرده دیدن این شهرها به قلبش که
بریده از همه و رفته در بیابان ها
هزار سال گذشت از حکایت غیبت
ز هجر، یکسره ویران شدند کنعان ها
سوار کشتی امنش بشو، سلامت باش
به فکر باش، می آید زمان طوفان ها
به هجر انس گرفته ام، به وصل محتاجم
دلم شکسته ی وصل است و بند هجران ها
بهار زندگی ما، بهار نزدیک است
خوش است سر بشود با تو این زمستان ها
یکی یکی همه ی نوکران سفر کردند
به پیش مادر سادات، با حسین ج
آئین تکریم و معارفه ائمه جمعه شهر باغستان و اندیشه در سالن جلسات فرمانداری شهریار برگزار شد.
در این مراسم ضمن تقدیر از زحمات ارزشمند حجت الاسلام سادات رسول ، حجت الاسلام والمسلمین بنی احمدی به عنوان امام جمعه جدید شهر باغستان معرفی شدند.
گزارش تصویری
سلام علیکممن واقعا نمیدونم چطور باید از شما بخاطر این تاتر محشرتون تشکر کنمدم تک تک تون گرماجرتون با همه شهدای گمنام با مادر سادات که میزبان هرشب شهدای گمنام هستندخدا بهتون قوت بده و ان شاءالله ازین دست تئاترهای فاخر رو بیشتر بیشتر بسازید و نه فقط در شهر مقدس قم بلکه در همه شهرهای کشور بتونید اجرا کنیداز دیروز چشمه ی اشک مون خشک نمیشه و دل تنگ لحظه به لحظه تاتر زیباتونیم و این تاثیر فوق العاده ای که تو همه دیدم، نیست جز اخلاص تون وبرکت خون ش
دیشب بود که فاطمهٔ عزیز به من پیام داد:
«سلام حریر خوبی؟ :) میگم میتونی تو وبلاگت یه راهنمایی برای من از مخاطبانت بخوای؟ من دنبال مجموعه عکس مستند-اجتماعی از عکاسان (فرقی نداره ایرانی یا خارجی) هستم. اما بهطور واضح نمیدونم باید چهجوری و با چه سرچِ درستی در اینترنت به دنبالش بگردم.»
مخاطبانِ جانِ من، اگر اطلاعی از این موضوع و چند و چون کار دارید، لطف و مهرتان را دریغ نکنید. ممنون و سپاسگزار و چاکرپاکر همهتان. :))
این هم آدرس خانهٔ دوست
یک ماه بیشتر نیست ،
پس باید لحظه لحظه اش را "قدر" بدانم ...
+ این دفعه همسر سید شهرام شکیبا اومده بود ایوان مقصوره ، خانم ستاره سادات قطبی . خانم دلدار رفت باهش سلام و احوال پرسی کرد :) به نظر زوجِ موفقی میان ماشاالله ...
+ خدایا از امروز و از این لحظه پا گذاشتم در میهمانی با شکوهت ،از همان رزق های واسعت به من و همه ی دوستانم و همه ی کسانی که دارم عنایت کن ...
از رزق دل گرفته تا رزق های مادی ....
( ذهن مبتلا ).روزها فکر من این است همه شب این سخنمکه گرفتار بلایم زِ چه رو دَم نزنم
.
چه خطایی، چه قصوری که زِما سرزده است؟وین چه دردیست که افتاده به جانِ وطنم
.
سایه افکنده به ایران و به دنیا کروناترس باعث شده آیینِ دیانت شکنم
.
چو بلا آمد و عبرت نگرفتم، به ستمنان آجر کنم از سودِ کلان، دل نَکَنم
.
کرونا خدعه بوَد، فتنه ی دشمن بنِگرمبتلا کرده چرا؟ ذهنِ مرا، تا بدنم
.
شدم از مسجد و ازمدرسه محروم، چرا؟ذهنِ آلوده شده عامل این گم شدنم
.
لعن و نفر
در این قسمت شما را با روش کسب درآمد از قسمت Multiplay سایت freebitco.in آشنا خواهیم کرد. به همین منظور طبق بررسیهای که با چندین حساب کاربری از این قسمت داشتم در نهایت متوجه شدم که:(( در ابتدای بازی شانس برد و باخت شما تصادفی است و شما با روشهای مختلف میتونید سود داشته باشید اما با اجرای بیشتر بازی سیستم به طور مدام قسمت باخت (lose) را از قسمت برد (win) بیشتر میکند تا در نهایت کل سرمایه خود را در سایت از دست میدهید))ببینید من با هر روشی که شما فکرش رو بکنید امتح
غزلی زیبا از حافظ؛ موجود در نسخه تصحیح شده توسط میر سید محمد قدسیتا جمالت عاشقان را زد به وَصل خود صَلاجان و دل افتادهاند از زلف و خالت در بلاآنچه جانِ عاشقان از دست هجرت میکشدکس ندیده در جهان جُز کشتگان کربلا...
السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلّت بفنائک...
اصلا کلاسش به اینه که آدم یا تصادف نکنه یا وقتیام میکنه با اتوبوس کنه. مزهشم به اینه که مقصر خودت باشی. حالا ببینید واکنش اعضای خانواده رو:
همسر: فدایِ سرت؛ خودت که چیزیت نشده؟
معصومه سادات: واقعا که! چرا ماشینِ مامانو از ریخت و قیافه انداختی بابا؟
مهدیار: خخخخخ بابا رانندگی بلد نیست؛ دیگه نمیزارم رانندگی کنی
✍ پ.ن: انقدام بد نیست رانندگیم! ولی کلا وقتی آدم حالش ناخوشه نباید لجبازی کنه و پشت فرمون بشینه. در نهایت اتوبوس هیچچیش نش
... یکیشون عید نوروز و
یکیشون عید فطر ... پدرِ مادرم که جانِ ما نوه ها بود و با رفتنش غم بزرگی
رو برامون گذاشت ... بعد از یکسال و پنج ماه ، خوابش رو دیدم .... همزمان
با اذان صبح ... همین که خواست باهام حرف بزنه ... مامان بیدارم کرد برای
نماز صبح .... با گریه از خواب بیدار شدم ... هنوزم که مینویسم اشکم روان
است .... دلم برایش تنگ است ... کاش بود ولی نیست ...
پست پایین که
نوشتم ... پارسال شب قبل از فوتش ، هممون خونه موسیو و مادام داکتر بودیم
... دیشب عکسامون رو نگاه
شاید حق با جاهلیت عرب بود که دختراشون رو زنده زنده تو گور میذاشتن! مرگ یه بار بود و شیون یه بار. نه مثل حالا اینقدر مرگ تدریجی.
غمگینم به اندازه تموم دخترای دنیا که چیزی رو دوس دارن و دست و بالشون بستس.
احساس میکنم تموم عمر بیهوده ذوق اهدافم رو داشتم و تموم رنجها و سختیهای این مسیر به تنم مونده.
میگن مبعوث شدی که پشت و پناهمون باشی. توهمچین روزی، طنین آوای اسم دلنشینت بی دریغ از همهی لب ها شکفت، وبعد عطر عشقت دنیا رو گرم کرد.
من، یه کوه غ
دانلود سریال کرگدن 1 تا 26
دانلود سریال کرگدن قسمت 1
دانلود سریال کرگدن قسمت 2
دانلود سریال کرگدن قسمت 3
دانلود سریال کرگدن قسمت 4
دانلود سریال کرگدن قسمت 5
دانلود سریال کرگدن قسمت 6
دانلود سریال کرگدن قسمت 7
دانلود سریال کرگدن قسمت 8
دانلود سریال کرگدن قسمت 9
دانلود سریال کرگدن قسمت 10
دانلود سریال کرگدن قسمت 11
دانلود سریال کرگدن قسمت 12
دانلود سریال کرگدن قسمت 13
دانلود سریال کرگدن قسمت 14
دانلود سریال کرگدن قسمت 15
دانلود سریال کرگدن
دانلود سریال کرگردن 1 تا 26
دانلود سریال کرگردن قسمت 1
دانلود سریال کرگردن قسمت 2
دانلود سریال کرگردن قسمت 3
دانلود سریال کرگردن قسمت 4
دانلود سریال کرگردن قسمت 5
دانلود سریال کرگردن قسمت 6
دانلود سریال کرگردن قسمت 7
دانلود سریال کرگردن قسمت 8
دانلود سریال کرگردن قسمت 9
دانلود سریال کرگردن قسمت 10
دانلود سریال کرگردن قسمت 11
دانلود سریال کرگردن قسمت 12
دانلود سریال کرگردن قسمت 13
دانلود سریال کرگردن قسمت 14
دانلود سریال کرگردن قسمت 15
دانلود سریا
همیشه بی تو در این قلب خسته غوغا بودهمیشه سهم دلم حسرت و تمنا بودهزار سال به دنبال عشق میگشتمتو عشق بودی و جان بی تو در تقلا بودتو را ندیدم از آغاز و راه گم کردمتو را ندیدم و این تلخ، زهر دنیا بودتو را ندیدم از آغاز و قلب می پنداشتکه بی تو در خطرِ مرگ و عشق، تنها بودنه! جانِ بی تو از عالم، امید خیر نداشتو ناامید از اعجاز صبحِ فردا بودخنک نسیم بهشتی که بازگشتی بازو بازگشتنت آغاز حسرت ما بودنشسته ام به تماشای تو ولی هیهاتکه سهم این منِ تنها فقط تم
دعوت میکنم از قرمه جانِ :)
دیدین چه شاهکاری کردم؟! گشنتون نشه ها! هدفم ازین که عکس قرمه خوشمزمو گذاشتم این بود بگم شما قرمه نخورده این همین و بس
+قرمه گیلانی است و گوجه و بادمجون داره !
+مرا خواب میاید خواب!
+از ضررهای زود خوابیدن درشب ، گذاشتن چند پست پی درپی !
+دوساعت دیگه باید برم پی کارم و ۶ برم کلاس ... !
+قله کجایی ببینی قرمه درست کردم:)
!نچ!۱
!نچ!۲
متاسفانه در کتب شجره موسوی عوکانی نوشته مرحوم سیف السادات به اشتباه نامزد امام زاده علی بن محمد واقع در دره سید دختر خلیل اکبر است که کاملا اشتباه و بنا به گواه سادات نامزد علی بن محمد علیه السلام دختر بابا ویس ایلامی است نه خلیل اکبر علیه السلام درواقع خلیل بن احمد از نوادگان سید علی علیه السلام می باشد
متاسفانه با خبر شدیم خانواده ی آقای سیدرحیم حسینی خالدی دچار گازگرفتگی شده اند و مادر خانواده متأسفانه جان به جان آفرین تسلیم کردند و آقای حسینی و 2 فرزندش دربیمارستان بستری هستند از همشهریان عزیز عاجزانه تقاضامندیم جهت شفای عاجل آسیب دیدگان این حادثه دعا بفرمایند . آقای حسینی باجناق مجید کریمی خالدی ( حاج حسن آقا ) هستند .
ای سایه یِ بالا سرِ خواهر، برادر
ای جانِ از جانِ خودم بهتر، برادر
خواهر همان احساس مادر بر برادر
دارم برایت می شوم مادر، برادر
**
ای سوره ، چشمی بر منِ آیه بیانداز
یعنی نگاهی هم به همسایه بیانداز
یک بار دیگر بر سرم سایه بیانداز
بر خواهرانش سایه دارد هر برادر
**
چیزی به غیر از چشم تر دارم؟ ندارم
از گوشه ی زندان خبر دارم؟ ندارم
اصلاً نمی دانم پدر دارم ؟ ندارم؟
دیدم کمالاتِ پدر را در برادر
**
از جانب زُلفت صبایی می فرستی؟
با التماس من دعایی می فرستی
:ﻗﺴﻤﺖ ﺍﻭﻝ :ﻭﻗﺘ ﻣﺮ ﺩﺳﺸﻮ ﺗﻮ ﺩﻣﺎ ﺁﺏ ﺑﺮﺰﺪ ﻭﺩﻣﺎ ﺭﻭ ﻪ ﺟﻮﺭ ﺍﺯ ﺎﺕ ﺩﺭﺑﺎﺭ ﻪ ﺷﺨﺺﺑﻌﺪ ﺑﻪ ﺳﺨﺘ ﺑﺘﻮﻧﻪ ﺑﻮﺷﺘﺶ ﻭ ﻭﻗﺘ ﻓﻬﻤﺪﺧﺴﻪ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﺑﺸﻪ !...:ﻗﺴﻤﺖ ﺩﻭﻡ:ﻭﻗﺘ ﺴ ﺧﻮﻧﻪ ﻧﺴﺖ ﺻﺪﺍ ﺗﻠﻮﺰﻮﻥ ﺭﻭ ﺗﺎ ﺁﺧﺮﺑﺒﺮﻦ ﺑﺎﻻ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺧﺎﻣﻮﺷﺶ ﻨﺪ . ﺗﺎ ﻭﻗﺘ ﺗﻠﻮﺰﻮﻥ ﺭﻭ ﺭﻭﺷﻦ ﺮﺩ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﻣﻨﺤﺪﻡ ﺷﻪ:ﻗﺴﻤﺖ ﺳﻮﻡ:ﻭﻗﺘ ﻣﻮﻫﺎﺗﻮﻥ ﺭﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺣﻤﺎﻡ ﺳﺸﻮﺍﺭﻣﻨﺪ،ﺳﺸﻮﺍﺭ ﺭﻭ ﺗﻮ ﺣﺎﻟﺖ ﺭﻭﺷﻦ ﺍﺯ ﺑﺮﻕ ﺑﺸﺪ ﺗﺎﻧﻔﺮ ﺑﻌ
کتاب مدیریت بحران (21 راز دستیابی به موفقیت و زمان اوج بحرانهای زندگی)
نویسنده: برایان تریسی
مترجم: فاطمه سادات صادقی
ناشر : بوکتاب
رقعی شومیز
176 صفحه
کتاب حاضر قبلا تحت عنوان " چطور با شرایط بحرانی مقابله کنیم ۲۱
:؟راز موفقیت در شرایط حساس " توسط انتشارات راشین در سال ۱۳۸۶نیز منتشر
شده است
رسما خسته شدیم و بریدیم تو خونه !!
پاهام رسما صداشون دراومده از این حجم از خونه نشینی!!
ذهنم از همه بدتر :|
+
درسته کرونا بوده و خونه نشینی ولی رفاقت ها روز به روز پررنگ تر از قبل شده اینمدت خدا رو شکر
مرسی از یلدا جان ، ۲۲ فوریه عزیز، پری عزیز ، یسنا سادات عزیزم ، گلاویژ جان ، فرشته مهربونی ها ، نسرین عزیز، مریم خورشید شب ، مرضیه عزیز، فاطمه عزیز ، ثریا شیری نازنین ، یاقوت بانوی دوست داشتنی
مرسی از همتون:) مرسی که هستین
++
آقایون بیان رو ه
الان یه چندسالی هست که امام رئوف منت میذارن سرم و سالی یکبار رو حداقل میرم پابوسشون. امسال اولاش یه نشونههای مبهمی بود که ممکن بود این توفیق هرساله از دست بره، که ظاهرا فعلا وضعیت سفیده و مقدماتش فراهم شده. فلذا ظرف یکی دو هفته آینده به امید خدا قراره برم مشهد و انقده خوشحالم که تا اطلاع ثانوی پستای غرغرانه و تحلیلای اعصابخردکن نمیذارم اینجا و کلا یه مدت چیزی نمیذارم که از دستم راحت باشید :دیولی، قبل رفتن، یه فایل میذارم برا
چندی پیش، وحید جلیلی، نامهای در انتقاد از حسین محمدی، که رابطِ نهادهای فرهنگی با آیتالله خامنهای، و یکی از معاونان بیتِ اوست، نوشت، تا مسائلی را بهزعمِ خود موشکافی کند. میدانید که چنین کاری در این مملکت جرم بزرگیست، چراکه اگرچه مطمئنا تمامی رئیس جمهورهای همه کشورهای همه دنیا، -به جز بشارجانِ اسد!- یک مشت حرامزاده آلوده به حیله و کثافتاند، رأس اداره این مملکت یک شبهمعصوم است که نوچههایش معتقدند چشم بصیرت دارد و بنابراین هی
دلبر باید دلبری کردن بلد باشه.
وقتی صداش بزنی طوری بگه جانِ دلم که غنج بره ته دلت براش.
دلبر باید دلبری کردن بلد باشه؛ که وقتی بهش میگی حالم خوب نیست برگرده بهت بگه چرا دورت بگردم...
بعد یهو عصبانی شی بگی لازم نکرده تو دورم بگردی، بشین سرجات که خودم میخوام دورت بگردم، انقدر دورت بگردم تا یهو به خود بیای و ببینی پیله شدم برات... نکنه یهو پروانه شی یادت بره پیله تو؟ یادت نره دورت بگردم.
برو واسه هر شمعی میخوای دلبری کن. ولی یادت نره پیله ای که هنوز
دلبر باید دلبری کردن بلد باشه.
وقتی صداش بزنی طوری بگه جانِ دلم که غنج بره ته دلت براش.
دلبر باید دلبری کردن بلد باشه؛ که وقتی بهش میگی حالم خوب نیست برگرده بهت بگه چرا دورت بگردم...
بعد یهو عصبانی شی بگی لازم نکرده تو دورم بگردی، بشین سرجات که خودم میخوام دورت بگردم، انقدر دورت بگردم تا یهو به خود بیای و ببینی پیله شدم برات... نکنه یهو پروانه شی یادت بره پیله تو؟ یادت نره دورت بگردم.
برو واسه هر شمعی میخوای دلبری کن. ولی یادت نره پیله ای که هنوز
دانلود عصر جدید قسمت دوازدهم دوشنبه 5 فروردین 98 | دانلود قسمت 12 مسابقه عصر جدید دانلود قسمت 12 مسابقه عصر جدید قسمت دوازدهم عصر جدید دانلود مسابقه عصر جدید قسمت دوازدهم برنده فینال مسابقه عصر جدید قسمت 12 دانلود قسمت 12 مسابقه عصر جدید
دانلود عصر جدید قسمت دوازدهم دوشنبه 5 فروردین 98
سمت دوازدهم برنامه عصر جدید دوشنبه ۵ فروردین ماه پخش شد. مسابقه استعدادیابی مهیجی که تا کنون نظر مخاطبین زیادی را به خود جلب کرده است. در قسمت های قبلی این برنامه ا
دیشب شب حر بود به ماه قمری و فرداش به شمسی صبح بیست و سه، چهار یا باز مگر چه فرقی میکند؟ هرچندسالگی من که هرچه بودهام حر نبودهام. سحر تا شام و سحر امروز و شب اما چقدر گیج و منگ بود. از معلقِ پل صدر تا ماهِ نیمهجانِ خروجی تونل نیایش که ترک موتورِ رو به سوی ارغوان سوم غربی روان بودم و روانه، تا ظهرش که پیچهای داغِ آسفالتهای لواسان را میراندم و امشبی که امام علی را تا انتها سرد شدیم، تا افسریه و بعد دوباره چهارراه اسدی، که هر صبح سپید
+ زندگی یعنی زجر کشیدن
- پس شادی چی؟
+ بیشتر آزارت میده چون می دونی که دوومی نداره
-همش مزخرفه چطور خوشی و امید می تونن درناک باشن؟یا خانواده؟
درست می گفت آدم باید زجر بکشه، اینطوری میفهمیم که زنده ایم.
#کلاس_مرگبار
ایده شو از پریسا سادات گرفتم.ممنون
----------------------------------------------------------------------------
ساعت 9:42.به طرز غریبی بیدارم...حوصله خودمم ندارم.
درباره این سایت